کد مطلب:106436 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:164

خطبه 051-یاران معاویه و غلبه بر فرات











[صفحه 289]

از سخنان آن حضرت (ع) است كه به هنگام چیره شدن اصحاب معاوبه بر اب فرات و باز داشتن یاران امام از نوشیدن آب، ایراد فرموده است لمه با تخفیف میم: جماعتی اندك. عمس: مبهم، غیر روشن، كور، از همین معناست عمس اللیل: شب تاریك شد. محله: جایگاه، منزلت. سپاهیان معاویه از شما خواهان طعام پیكارند، اینك شما یكی از دو كار را در پیش دارید: یا باید ذلت و خواری را پذیرا گردید. در تشنگی باقی بمانید، و یا شمشیرهایتان را از خون دشمنان و خود را از آب فرات سیراب گردانید. مرگ با ذلت در زندگی شماست اگر مغلوب شوید و زندگی با عزت در مرگ شماست اگر پیروز گردید. اینك این میدان كارزار شما و شمشیرهاتان و این هم شریعه فرات و دشمنانتان. معاویه گروهی از گمراهان شام را به میدان جنگ آورده و حقیقت امر را كه ریاست خواهی است از آنان پوشیده داشته و به بهانه خونخواهی عثمان گلوهای خود را هدف پیكانهای مرگ قرار داده اند. 1- حضرت در این عبارت: قد استطعموكم القتال، لفظ استطعام را به منظور آماده ساختن اصحاب برای جنگ، در زمینه جلوگیری از آب، استعاره آورده اند. بدین معنا كه لفظ استطعام برای غذا خوردن به كار می رود، در این جا حضرت برای قتال و پی

كار آورده اند و فرموده اند جنگ را به خود شما داده اند، با تسلط یافتن اطرافیان معاویه بر آب فرات جنگ را بخواهید یا نخواهید بر شما تحمیل كرده اند. جهت استعاره این است كه جنگ را آسان جلوه دهد و از یارانش بخواهد كه به دلیل جلوگیری از آب راه خود را انتخاب كنند یا خواری و ذلت و یا قتالی را كه به آنان تحمیل كرده اند پذیرا شوند. البته آب كه مانند زندگی است و از غذا و طعام، در جنگ جاذبه بیشتری دارد. به عبارت دیگر آب برای نان از نان اهمیت بیشتری دارد و چون پیروان معاویه آب را در اختیار دارند حضرت از آنها می خواهند كه جنگ را برگزینند، با این وصف طعام از آب شباهت بیشتری با قتال دارد بنابراین لفظ طعام را برای جنگ به كار برده اند. 2- در فراز بعد امام (ع) می فرمایند: یا تن به ذلت و خواری داده عقب نشینی كنید، و یا شمشیر را از خون خصم و خود را از آب سیراب نمایید. حضرت پیروان خود را در زمینه منع آب و تحمیل جنگ بر آنها میان دو امر آزاد می گذارند، كه یا جنگ را برگزینند و یا، تن به خفت و خواری داده جنگ را ترك كنند. امام (ع) هر چند سخن را به صورت ملازمه بین دو كار و انتخاب یكی از دو راه ایراد كرده اند، ولی مقصود حضرت جز كارزار چیز

ی نیست، چه این كه می داند اصحابش اقرار به عجز و خواری نكرده قتال را برمی گزینند زیرا تسلیم دشمن شدن، و از رتبه شرافت و شجاعت عقب نشینی كردن را شان یارانش نمی دانست. حضرت ترك قتال را مستلزم دو صفت خواری و عقب نشینی از جایگاه شرف دانسته، تا تنفر یارانش را برانگیخته و چهره زشت خفت را ترسیم كند، و بهره مندی از آب را كه نهایت خواست اصحابش بود با سیرابی شمشیرها از خون دشمن كه لازمه اش، پیكار با آنهاست قرین ساخته تا جنگ را به گونه ای دوست داشتنی و مورد رغبت و میل آنها قرار دهد. نسبت دادن سیرابی به شمشیرها نسبتی مجازی است چه فی الحقیقه شمشیر آب نمی خورد. فراز سوم از لطائف كلام حضرت این است كه مرگ در زندگی شماست اگر شكست بخورید، زندگی در مرگ شماست، اگر پیروز شوید. زیبایی كلام امام (ع) در این است كه پارساترین عبارت و بلیغ ترین سخن یارانش را برای پیكار آماده می سازد و دور نمای جنگ را برایشان تصویر می كند. بدین سان كه: نهایت هدفی كه شاید بدان قصد از جنگ فرار نمایند، زندگی دنیوی است كه می ترسند بر اثر جنگ از میان رفته و مرگ به سراغشان بیاید، در حالی كه زندگی با ذلت شكست، خود نوعی مرگ حاضر است كه هم اكنون با فرار برایشان

مسلم می گردد. امام (ع) لفظ مرگ را، برای سختیها و هوسهایی كه از ناحیه دشمن صورت گیرد مجاز آورده است. چنین مرگی، در نظر خردمندان چندین مرتبه از مرگ بدن سخت تر و ناگوارتر است، زیرا بی اعتباری، از بین رفتن عزت شكست و خفت پذیری، در نزد عقلا نه یك مرتبه مردن، بلكه مرگهای پیاپی می باشد. احتمال دیگری كه برای لفظ مرگ داده شده است این است كه مرگ مجاز باشد، از ترك فرمان خدا در جهاد. ترك عبادت و فرمان حق برای نفس انسانی مرگ محسوب می شود، و در برابر خوشنودی خدا عدم و نیستی است. با این توضیح هدف زنده ماندنی كه برای تحقق آن از جنگ فرار كنید، در پیكار وجود دارد، هر چند در راه خدا كشته شوید، این در صورتی است كه بر دشمن پیروز شوید. با تحقق شهادت در دنیا بدو معنا زنده خواهید بود: الف: نام نیكو و جاویدانی كه از شما باقی بماند از بین رفتنی نیست. ب: زندگی لذت بخش دنیوی در صورتی است، كه نظام حال و زندگی جامعه با وجود پیشوای عدالت خواه و حفظ شریعت چنان كه بایسته است برقرار بماند و این میسر نخواهد بود مگر آن كه برای بقای دیانت خود را در گرداب حرب افكنده و برخی به شهادت رسند، در این صورت چون دیانت باقی است آرمان جهادگران نیز باقی است

. واژه مرگ در عبارت حضرت به صورت قضیه مهمله به كار رفته، هر چند بعضی از جهادگران به شهادت می رسند قابل صدق بر تمام افراد نیز هست. محتمل است كه منظور زندگی آخرت باشد، بدین معنا كه بقای همیشگی در مراقبت به وظیفه خداوندی است و زندگی تام و تمام در بهشت میسر است، چنان كه خداوند تبارك و تعالی فرموده است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون میان دو واژه مذله و محله دماء و ماء مقهورین و قاهرین در عبارت حضرت از نظر فن سخنوری، اول سجع متوازی، دوم سجع مطرف، و سوم مقابله است. چهارمین فراز سخن حضرت كه می فرمایند: كه آگاه باشید، معاویه تعداد اندكی فریب خورده را پیشوایی می كند، و چنان حق را بر آنها پوشیده داشته كه در جهل مركب گرفتار شده اند، و آمده اند تا گلوهایشان را هدف تیرهای مرگ قرار دهند دارای ظرافتهای خاصی به ترتیب زیر است: 1- با بیان این مطلب برای معاویه دو صفت زشت آورده است: اول آن كه پیشوای گمراهان است دوم آن كه حق و باطل را در هم آمیخته و باطل را بصورت حق جلوه داده است. 2- برای پیروان معاویه نیز دو رذیلت ذكر كرده: اول آن كه آنها نسبت به دین، یاغی شده اند دوم آن كه به دلیل شبهه نا

ك بودن موضوع، آنقدر به دنبال باطل رفته اند كه جهلشان به صورت مركب در آمده است. منظور حضرت از بیان رذائل ایجاد تنفر نسبت به آنهاست. جان كلام این است كه به علت پوشیده ماندن حق بر آنان، نادانی اصحاب معاویه تا بدان حد رسیده است كه گلوهایشان را هدف تیرهای مرگ قرار می دهند. این عبارت كنایه از آمادگی فراوان برای مرگ است. حضرت مرگ را به شخصی كه سلاح جنگی بكار می برد تشبیه كرده، آنگاه لفط هدف را برای گلوی آنها به عاریه آورده است، گویا قصد این بوده كه برای مرگ لفظ تیرانداز را عاریه بیاورد. بر اثر تبلیغات معاویه و پوشیده ماندن حق بر آنان آماده شده اند كه گلویشان را هدف مرگ یعنی هدف تیرها و شمشیرها قرار دهند.


صفحه 289.